وبلاگ جوانی

امام خامنه ای: یقیناً زبده‌ی جوانان کشور، جوانان دانش‌آموز ، دانشجویان و طلاب علوم دینی‌اند

وبلاگ جوانی

امام خامنه ای: یقیناً زبده‌ی جوانان کشور، جوانان دانش‌آموز ، دانشجویان و طلاب علوم دینی‌اند

وبلاگ جوانی

جوانی محفلی صمیمی برای حرف‌های خودمانی جوان‌هاست. نوجوانی و جوانی دوران مهمی است که بسیاری از موفقیت‌های مهم زندگی در این دوران به دست می‌آید و انتخاب‌های مهم در این دوران انجام می‌شود. در این وبلاگ برای همه جوان‌ها حرف دارم و می‌خواهم حرف همه را بشنوم. از بچه دبیرستانی‌ها تا دانشجوها و حتی آن‌هایی که طلبه هستند. این‌جا وبلاگ جوانی است و من هم یک جوانم.

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۶ مطلب با موضوع «یادداشت‌ها» ثبت شده است

۲۷آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

کاش همین امروز باشد . . .


من مانده ام که در تو در توی هزارتو شده ی پریشان احوالی انسان قرن بیست و یکم چه چیزی برای باور کردن باقی مانده. کدام درست و کدام غلط ؟ و آیا او خود میداند که در گرداب زیاده خواهی ها چگونه خودش را دور زده است. چگونه باور کنم که این انسان متوهم مدرن حرفی برای گفتن داشته باشد. و او که خود در دایره اضطراب و پوچی مثال تار و پود پراکنده، در هواهایش سرگردان شده چگونه داعیه منجی گری سر می دهد؟
از خودِ غرق شده در گرمایِ سرگرمی هایِ سرگرم کننده اش چه خبر دارد؟
و از آنجا کزان آمده و از آنجا که بدان ره سپار است. آیا همین است راه رهرو حقیقی؟ آن بهنرین مخلوق عالم خلقت؟ اگر بیداری خوب نگاه کن...

سید حسین مدارایی
۲۷آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

عمدا غلط نوشته بود

عظیم دربند سری از دوستان شهید عباس بابایی می‌گوید: در بدو ورود به نیروی هوایی باید یک سری‌ آموزش‌ها می‌دیدیم که از آن جمله آموزش زبان انگلیسی بود. در کلاس زبان من به عنوان هنرجو سمت ارشدی کلاس را داشتم. با ورود عباس بابایی به کلاس به عنوان دانشجو می‌بایست ایشان ارشد کلاس می‌شد‌ اما عباس از این کار ‌امتناع می‌کرد.

در این کلاس من با این شهید بزرگوار آشنا شده و با هم رفیق شدیم.

سید حسین مدارایی
۲۶آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

یک چیز که همه چیز است

خدایا من از محرم می آیم . از کربلا . . .
از یک دنیا شعر و شعور. از میان مثنوی عشق. از اوج بندگی . از مکتب حسین.
خدایا من از فاطمیه می آیم. از کوه غم. از اقیانوس احساس. از دفتر مشق یا علی. از شکستن گلبرگ یاس زیر دست و پای شب می آیم.
خدایا من از دامن پاک زهرای اطهر می آیم.
خدایا من از رجب می آیم. از دریای رحمت می آیم. از میان کوچه پس کوچه های یتیمان چشم در راه. من از آغوش یتیم نواز حیدر می آیم.

سید حسین مدارایی
۲۶آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

یک طلبه اول باید بداند چرا طلبه است

تازه چندماهی بود که وارد حوزه شده بودم. گمان می‌کردم میدانم چرا آمدم و اینجا چکار میکنم. آن روزها اتفاقات زیادی باعث شده بود به این نتیجه برسم که باید وارد حوزه شوم. عوامل زیادی دست به دست به هم داده بود تا حوزه را انتخاب کنم. من نیامده بودم حوزه تا وقت تلف کنم و حرف‌های پای منبری بشنوم. احساس می‌کردم هدفم را پیدا کرده بودم. احساس می‌کردم میدانم چه کسی هستم و اینجا چکار میکنم. میدانستم در حوزه همه جور آدمی می‌شود پیدا کرد ولی تصورم این بود که عمده آن‌ها با طلبگی آشنایی دارند و میدانند چکار می‌خواهند بکنند و چرا اینجا آمدند. چند ماه اول تصورم این بود که باید خودم را به طلبه‌های قدیمی تر و به قول معروف بزرگترها برسانم و از آن‌ها استفاده کنم تا بتوانم یک طلبه درست و حسابی شوم.

سید حسین مدارایی